mehravehsharifinia



یعنی شخصیت پردازی نیاز نداشت؟

- شخصیت پردازی نیاز داشت ولی کار تکنیکی سخت نیاز نداشت. دیگر دوران انقلاب گذشته بود، ازدواج کرده بود و باید از یک بچه نگهداری می کرد. به نظرم یک آرامش بیشتری داشت. بالغ تر و پخته تر شده بود و به من نزدیکتر بود.

برگردیم به ماجرای گریم و فاز سه. گفتید همه اوکی دادند.

- این نظر آقای عبدالله اسکندری بود که گفتند من برای بازیگری که چهار ماه روزی دوازده ساعت جلوی دوربین است از لاتکس یا مواد دیگر استفاده نمی کنم. گفتند به خاطر تجربه ام این را می گویم. یک ماه برایش لاتکس بزنید صورتش تاول می زند. آن وقت باید یک ماه کار را تعطیل کنید تا خوب شود.

به نظر شما استدلال هایشان درست بود؟

- ببینید مگر برای صورت خانم های بازیگر چهل و چند ساله ما چه اتفاقی افتاده؟ یا نمونه های خارجی. مدونا 67 ساله است. جنیفر لوپز، نیکول کیدمن و . میانسال هستند. من خودم 34 سلام است. کیمیا سیزده سال بزرگتر از من است. دقیقا بین 40 تا 50 بدترین سن است. با گریم نمی توانی هیچ کاری برای نشان دادن این سنین انجام بدهی9 چون اتفاقی که می افتد این است که چشم و پوست پخته تر می شوند. این آبی که زیر پوست من هست، آن زمان نیست. من نمی دانم دقیقا باید چه می کردند. بعد اینکه ما واقعا روزی یک ساعت گریم داشتیم و در بعضی صحنه ها اصلا سن من مشخص نبود.

صدای یک زن 47 ساله هم نمی لرزد.

- صدای من نمی لرزید، از بخش بم صدایم استفاده می کردم. سعی می کردم اصلا جیغ نشود و یک مقدار آرام تر و با طمأنینه و متین صحبت می کردم فکر می کنم برخلاف آن چیزی که همه فکر می کنند ما می خواستیم یک خخانواده گل و بلبل را نشان بدهیم، اینطور نبود. آن خانواده سال 57، ماه بود. یک پدر نمونه داشت که بسیار آدم حسابی بود. خیانت هم نکرد. شهیدهم شد ولی باحال بود. ریش و سیبیلش را می زد، سه تیغ می کرد، ارتشی بود، جزو نظام قدیم بود.

به نظر من کیمیا تنها سریالی است که یک آدم نظامی دوره پهلوی در آن اینقدر آدم حسابی نشان داده می شود. پدر من، آقای حسن پورشیرازی شهید می شود. به مردم خیانت نمی کند و این آدمی است که از نظام پهلوی است. من اینها را خیلی دوست داشتم و حتی آن اوایل که می گفتند این فیلم باز می خواهد پهلوی را بکوبد من شاخ سه سر درآوردم که آخه مثبت ترین نقش داستان ما پدر من است که نظامی است اما به کشورش تعهد دارد، به ملتش وفادار است. این قشنگ ترین تصویری است که می شود از یک نظامی داد. فراتر از این که در کدام دوره خدمت کرده.

این شایعه درست است که مایل نبوده اید فاز سه را بازی کنید؟

- خیلی ها به من گفتند مادرت چرا جای تو بازی نکرد. در فیلمنامه اولیه فاز سه قرار بود نقش مهری یعنی نقش خود مامان ادامه داشته باشد ولی چون فاز یک و دو بیشتر از زمانی که فکر می کردیم و قرار بود طول کشید، مامان بسیار خسته شده بود. مجبور بود برای کاری از ایران برود. ما یک سال و چهار ماه بی وقفه کار کرده بودیم.

در نتیجه آب پاکی را ریخت روی دسته همه و گفت من نمی توانم باشم. در نتیجه کلا ماجرای حضور مامان منتفی شد و حتی ادامه در نقش خودش هم بازنویسی ها حذف شد. در نتیجه ما اصلا امکان این را که مامان جای من بازی کند نداشتیم. من خودم نمی خواستم بازی کنم چون می ترسیدم بیننده ما را در سن بالا باور نکند و حس- مادر و دختری بین من و دختر و پسرهای هم سن و سالم باورپذیر از آب درنیاید. اسم حداقل ده بازیگر خانم را به آقای افشار پیشنهاد دادم که جای من بازی کنند، گفت حرفش را نزن.


آن زمان یعنی از اول سریال هم آقای عبدالله اسکندری بودند؟

- نه، در فاز یک و دو سریال آقای امیر اسکندری بودند. بعد دو ماه فیلمبرداری، آف شدیم و فاز سه را شروع کردیم. همان زمان من به خاطر این ابروها خیلی ناراحت بودم. می گفتم ابروها را دستی بچسبانید ولی آقای امیراسکندری می گفتند نه تو طاقت نمی آوری هر روز دو ساعت زیر گریم باشی. یک سال کار است و نمی توانی. گفتم اگر قرار است من بتوانم که می توانم اما حرفم را گوش نکردند و ابروهایم را برایم بافتند. آبادان هم هوا شرجی بود.

این ابروها وز می شد و شکل بدی پیدا می کرد. باور نمی کنید که حتی خواهش می کردم چند سکانس را به خاطر ابروها اصلا نگذارند یا کلوز آپ ها را حذف کنند. بعد به تهران آمدیم و یکی از مجری های گریم لطف کرد برای من ابرو گذاشت و من یک سال و نیم تمام، روزی دو ساعت گریم می دم. به همین دلیل برای دوران پیری، آقای شفیعی از آقای عبدالله اسکندری خواهش کردند گریم من را انجام بدهند؛ ایشان هم این گریم را برای من در نظر گرفتند. آقای شفیعی و آقای افشار هم اوکی دادند.

صدات هم می لرزید و این بیشتر مریضی را به ذهن می آورد تا پیری.

- من برای کارم چند ابزار دارم. لباسم، طرز راه رفتن، استفاده از دستم، صدایم و وقار و. کیمیا در فاز سه به نظر من بیشتر شبیه سوپرمن ها بود تا فاز یک و دو. خانم مدیر هم شده بود. تم مذهبی بیشتری هم داشت و شبیه خانم جلسه ای ها شده بود. البته فیلمنامه چندین بار بازنویسی شد که کیمیا از این حالت سوپرمنی دربیاید. به هر حال ساخت 110 قسمتی به این راحتی ها هم نیست. ما در فاز سه با مشکلات و سلایق مختلفی روبرو بودیم.

می خواهید بگویید چون ابزارهای دیگر را نداشتید، بیشتر روی صدا مانور دادید؟

- اصلا مسئله این بود که من نقش یک دختری را بازی کردم که در سنین هفده هجده سالگی مدام بالا و پایین می پرید؛ طوری که در زندگی شخصی خودم هم مدام روی پنجه راه می رفتم. جیغ جیغ می کردم، از تن صدای بمم اصلا استفاده نمی کردم، بلند و تند حرف می زدم و . در واقع من بینابین دو کیمیا هستم و در این سریال اصلا سن خودم را بازی نکردم. دقیقا یا 13 سال جوان تر یا 13 سال پیرتر را بازی کردم.

به همین دلیل فکر کردم برای اینکه این دو بالانس شوند باید آن طرف کمی شر و نابالغ باشد. آن هم در آن جوی که مادرم تعریف می کرد یا در عکس های شان می دیدم که مثلا جوان های نسل انقلاب با آن پوشش ها یکباره درست از فردای انقلاب دیگر یک تار موی شان هم بیرون نبود. فضا انقلابی بود. یک جوی ایجاد می شود اینکه چقدر تحت تاثیر آن قرار بگیری مهم است. آن چیزی که من از صحبت های اینها فهمیدم این بود که یک هیجانی در اینها بوده. من هم خیلی سعی کردم کیمیای آن دوره با بعد از ازدواجش متفاوت باشد. یعنی کیمیای بعد از ازدواج از همه لحاظ به خودم نزدیکتر بود؛ می توانست پخته باشد، بالغ باشد، دیکر تکنیک کمی نیاز داشت.


چه شد که قرار شد از شبکه دو پخش شود؟

- از اول هم قرار بود از شبکه دو پخش شود ولی آقای دارابی به ما قول داده بودند این سریال را از شبکه سه پخش کنند.

آقای پورمحمدی به مراسم تقدیر از عوامل کیمیا نیامدند؟

- چرا، آمدند.

به سریال انتقادی داشتند؟

- هم تشکر کردند و هم انتقادهایی را که به سازمان درباره کیمیا گفته شده بود را برای ما خواندند. همه می گویند آقای پورمحمدی شوخ طبع و رک و صریح اللهجه است. آقای شفیعی هم دو مورد را پاسخ دادند. درباره گریم و حضور نیروهای دریایی در زمان جنگ.

اینکه می گویید نزدیکان شما این سریال را بیشتر دیدند شاید به این دلیل باشد که نام سریال کیمیا بود و شما نقش اول آن بودید. من هم اگر یک آشنایی داشته باشم که نقش اول یک سریال صد قسمتی پرستاره باشد، حتما آن را می بینم.

- نه اینطور نیست. به نظر من بهترین باکس برای پخش یک سریال ماه رمضان است. یعنی وقتی کاری برای باکس ماه رمضان به من پیشنهاد می شود اینطوری آن را می خوانم که ان شاءالله خوب است و بازی می کنم. در بقیه موارد می گویم ان شاءالله جوری باشدکه نروم. <<خداحافظ بچه>> در ماه رمضان و شبکه سه پخش می شد. <<روز حسرت>> هم همینطور. ولی نشاندن مخاطب عام پای تلویزیون در باکسی به غیر از ماه رمضان، آن هم وقتی که به رنگ و لعاب شبکه جم عادت کرده اند، کار آسانی نیست.

منظورم این است که حتی نزدیکان خودم هم که از طرفداران سریال های ترکیه ای بودند، کیمیا را بدون اینکه بگویم، می دیدند. آنقدر به سریال های جم عادت کرده بودند که مثلا می گفتم، عمه تو رو خدا سریال من را یک قسمت ببین، ببین چه شکلی شده ام، می گفت نه، یاسمین (کاراکتر یکی از سریال های جم) خیلی خوشگل است! نمی توانم تو را ببینم. خب کاری نمی توانستم بکنم. بعد هم رفتم دیدم راست می گوید، واقعا خوشگل است! (خنده)

حاشیه های ماجرای گریم چه بود؟ مسائل دیگر مربوط به طراحی صحنه و عوامل دیگر است ولی مردم واقعا حساس شده بودند که این بازیگر الان واقعا 47 ساله است؟ یا چرا بازیگرها وقتی پیر می شوند فقط عینک می زنند و .؟

- این هم واقعا به من ربطی ندارد. من نمی دانم امیر اسکندری چرا آن مصاحبه را انجام داد. در فاز سه آقای عبدالله اسکندری برای گریم من لطف کردند و تشریف آوردند چون نسبت به ابروهای دوره نوجوانی من انتقادات بسیاری شد، . و من این مشکل را از همان ابتدا می گفتم. ولی کسی گوش نکرد.


به نظر خودت سریال کیمیا پرطرفدار بود؟

- بله بود. من خیلی به عدد و رقم کار ندارم ولی تا پیش از کیمیا اطرافیان خودم که طرفدار سریال های ترکیه ای بودند کارهایم را نمی دیدند. چون جم، یاسمین یا چنین چیزی پخش می کرد. همزمان با کیمیا هم سریال لطیفه و دو سریال دیگر از جم پخش می شد ولی آنها را ضبط می کردند و بعدا می دیدند تا بتوانند کیمیا را ببینند.

از طرفی هم کلا در کشور ما برای همه اتفاقات جوک می سازند. کیمیا هم کهاز شبکه دو پخش می شد. راستش . ما وقتی فهمیدیم از شبکه دو پخش می شود خوشحال نشدیم، چون فکر می کردیم سریال های شبکه سه همیشه موفق تر هستند اما آخرش همان شد که از اول می گفتند؛ یعنی سریال از شبکه دو پخش شد و به شدت دیده شد. وقتی این همه سوژه از سریال درمی آورند یعنی دیده شده و هر سریالی را با چنین دقت و حساسیتی ببینند، از کارهای خودمن تا کارهای اطرافیان، حتما یک چیزی از آنها درمی آید. این دقتی که مردم در دیدن کیمیا داشتند برای من عجیب بود. مثلا یک خودکار گوشه تصویر بود، می گفتند این خودکار سال 72 ماه فلان ساخته شده یا قابلمه های شما فلان است. یا ما در خانه ای فیلمبرداری می کردیم که 50 سال قدمت داشت، روی در آن صندوق پستی بود و به آن ایراد گرفته بودند.

آقای افشار (کارگردان سریال) عکس خودش را که مربوط به سال 46 در خانه پدربزرگش بود، آورد که روی در خانه عین همین صندوق پستی بود. البته یک چیزهایی هم از دست ما در رفت و باعث شد مردم دیگر ول نکنند. اشکال این بود که همان ابتدای کار یک برچسب <<همراه اول>> از دست ما در رفت که این شروع قضایا بود.

البته من خیلی خوشحال بودم که مردم اینقدر سریال را با دق5ت می بینند. یعنی همیشه مردم سریال ها را رادویی می دیدند ولی سریال ما را مثل سینما می دیدند و زوم می کردند که ایراددربیاورند. به نظر من این برای تلویزیونی که همه می گویند با آن قهرند، یک پیروزی است چون اغلب بیننده ها حتی نگاه انتقادی هم به برنامه های تلویزیون ندارند؛ اصلا نمی بینند که بخواهند انتقاد کنند. به نظر من این اتفاق خوبی است ولی ایرادهای خودش را هم دارد. من خودم اگر می دانستم اینقدر این سریال دیده می شود شاید سر یکسری مسائلی پافشاری بیشتری می کردم و کوتاه نمی آمدم. آقای افشار و شفیعی هم کوتاه نمی آمدند.


سالنام فیلمکارگرداننقش
۱۳۶۸ عروسک ها محمدرضا هنرمند لیلا
۱۳۷۸ زیر پوست شهر رخشان بنی اعتماد معصومه
۱۳۷۹ دختری به نام تندر حمیدرضا آشتیانیپور
به من نگاه کن شهرام اسدی چمناز
۱۳۸۶ عروس زندان(تلویزیونی) پرند زاهدی آوا
۱۳۸۷ کابوس سیروس مقدم شکوفه
اخراجی ها ۲ مسعود ده نمکی یک نیروی مجاهدین خلق
اگر باران ببارد (تلویزیونی) روح الله حجازی مهتاب
۱۳۸۸ پشت در خبری نیست شبنم عرفی نژاد
۱۳۸۹ یک سطر واقعیت علی وزیریان فروغ
۱۳۹۰ یک عاشقانه ساده سامان مقدم نازگل
قصه ها رخشان بنی اعتماد معصومه
۱۳۹۱ قصه عشق پدرم محمدرضا ورزی
۱۳۹۵ پرسه در حوالی من غزاله سلطانی سایه
۱۳۹۶ درخونگاه سیاوش اسعدی ملیحه
۱۳۹۷ مدیترانه هادی حاجتمند
پیاده (فیلم کوتاه) شکوفا کریمی
۱۳۹۸ گورکن کاظم ملایی

سالنام فیلمکارگرداننقش
۱۳۷۱ قافله این عمر مجید بهشتی دختر
۱۳۷۴-۱۳۷۰ امام علی داوود میرباقری کودکی قطام
۱۳۷۴ شبحی در تاریکی محسن شاه محمدی ناهید
۱۳۷۸ قصه های رودخانه سیاکیا کمال تبریزی
۱۳۸۶ ساعت شنی بهرام بهرامیان مهشید
۱۳۸۷ روز حسرت سیروس مقدم فریده
۱۳۸۸ آشپزباشی محمدرضا هنرمند سارا عالی مقام
۱۳۸۹ قلب یخی (فصل اول) محمدحسین لطیفی شیوا
۱۳۹۰ قلب یخی (فصل دوم) محمدحسین لطیفی شیوا
۱۳۹۱ خداحافظ بچه منوچهر هادی لیلا
۱۳۹۴ کیمیا جواد افشار کیمیا پارسا
معمای شاه محمدرضا ورزی ثریا اسفندیاری
۱۳۹۷ برسر دو راهی بهرنگ توفیقی مریم ظروفچی
۱۳۹۸ دل (مجموعه نمایش خانگی) منوچهر هادی رابی ماهان


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اخبار تکنولوژي saba98 بازی کده مجله تخصصی مهندسی برق دانلود فیلم و سریال رایگان ایرانی golshanyadet ویکی بلاگ تخفیف دونی ترک فیلم hala-harchi تخفیف ویژه